سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا قصه می گویی؟

اگر از آن معلم هایی هستید که فکر می کنند کلاس، جایی است که بچه ها باید در آن با لذت کار کنند، قصه گفتن در کلاس را می پسندید. امتحان اش کنید. لذت بخش خواهد بود؛ هم برای شما و هم برای بچه ها.

اما اگر فکر می کنید شادی برای بچه ها آب و نان نمی شود، خوب است بدانید که هواردگاردنر که خیلی روان شناسی آموزشی بلد است می گوید: " یکی از راه های ایجاد توانایی راهبری در بچه ها، این است که مجبورشان کنیم با صدای بلند یک قصه تعریف کنند. به این ترتیب، آن ها افق دیدشان را گسترش می دهند، تخیل شان را تقویت می کنند، و خودشان را برای زندگی پیش رویشان آماده می کنند.

آموزه های دینی هم، از داستان های استعاری استفاده می کنند تا مجموعه ی امکانات و محدودیت های یک ذهن هوش مند را هم آهنگ کنند.

داستان ها، تنها وسیله ی سرگرمی نیستند. آن ها می توانند تجربه های ما را اصلاح کنند و به تغییر و رشد ما کمک کنند.

چطور در کلاس مان قصه های جذاب تعریف کنیم؟

هر معلمی شیوه هایی شخصی برای قصه گویی دارد. بعضی از معلم ها دوست دارند با حرکات سر و دست داستان تعریف کنند. عالی است. اما اگر داستان ها را سر راست و بی ادا و اصول هم تعریف کنیم می توانند همان قدر جذاب و مؤثر باشند. اجازه ندهید " ترس از نمایش بازی کردن " جلوی کارتان را بگیرد. نگران نباشید که شاید بچه ها به شما بی توجهی کنند یا بی نزاکت شوند. اگر شما آرام و آسوده باشید و از کارتان لذت ببرید، بچه ها هم به شور و اشتیاق شما پاسخ خواهند گفت و به آن ها هم خوش خواهد گذشت.

چند ایده برای امتحان کردن

1- یک داستان ساده را انتخاب کنید، داستانی که دوست اش دارید و خوب بلدید.

برای بیش تر معلم ها،داستان های واقعی دوران کودکی شان، راحت ترین و دوست داشتنی ترین داستان هایی هستند که می شود تعریف کرد. بچه ها خیلی دوست دارند داستان هایی درباره ی وقتی که معلم شان کوچک بود بشنوند. می توانید داستان خود را با چنین عبارت هایی شروع کنید: " یه بار وقتی که " یا " وقتی من کوچیک بودم " یا مثلاً " تا حالا درباره عروسکم چیزی براتون تعریف کرده ام؟ "

2- تلاش های اول تان را در حد سه تا پنج دقیقه، کوتاه و مختصر کنید. اگر گروه تان ظرفیت توجه بیش تر و طولانی تری داشت، همیشه بعداً می توانید جزئیات بیش تری اضافه کنید.

3- داستان هایی بر مبنای کتاب های مصور و محبوب بچه ها برایشان تعریف کنید. یک کتاب انتخاب کنید که هر سال برای کلاس بخوانید. جزئیات طرح داستانی و سرعت تعریف کردن داستان را از پیش مرور کنید. به این ترتیب، وقتی قصه می گویید، به بچه ها می فهمانید که شما می خواهید برایشان قصه ای تعریف کنید نه این که یک داستان را از رو بخوانید. بعضی از بچه ها تعجب خواهند کرد که شما کتاب تان را کجا پنهان کرده اید، و وقتی شما داستان را از حفظ می گویید آنها شیفته ی این کار خواهند شد. گروه را ترغیب کنید که به شما بپیوندند. بیش تر مواقع این کار موفقیت تان را تضمین می کند.

4- خودتان را به وقت قصه گویی محدود نکنید. در طول روز فرصت های زیادی برای شما و بچه هاتان هست که در زمان گروهی، در گوشه ی آپارتمان، یا در یک مکان اجراهای نمایشی قصه بگویید.

5- شما هم شکوفا شوید! هر چه احساس راحتی بیش تری کنید، آزادتر خواهید بود تا قصه گویی تان را بهتر و طولانی تر کنید. می توانید صدایتان را عوض کنید و شخصیت ها و حالت های مختلف را اجرا کنید؛ یا از صحنه سازی کمک بگیرید. مثلاً یک تکه پارچه را موج دار تکان بدهید تا توفان را نشان بدهید؛ و صداهای خاصی از خودتان در بیاورید که حوادث را در داستان به هم ربط بدهید. بچه ها را تشویق کنید که در همه ی کارها مشارکت کنند.

قصه کودکانه رایگان


قصه درمانی برای کودکان

اگرچه در روش قصه صوتی کودکانه درمانی علاوه بر درمان مشکلات روان شناختی کودکان، آموزش آنان نیز لحاظ می شود‌. استفاده از روش قصه درمانی، تاثیر زیادی بر اختلالات رفتاری کودکان همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی می گذارد و همچنین موجب بهبود علائمی همچون افسردگی، اضطراب و ترس در کودکان افسرده می شود.

داستان صوتی کودکانه یا روایت گویی

قصه یا داستان در واقع نوشته ای است که تفکر نویسنده، به شکل یک حکایت برای مخاطب روایت می شود‌. اگر چه این داستان تخیلی و غیر واقعی بوده و یا در واقعیات زندگی همراه با تخیل وام گرفته شده باشد.

کتاب های داستانی و قصه ها برای خوانندگان مسائل مختلفی را در بسیاری از حوزه ها همچون رفتارهای حمایت کننده، ترس از تنهایی، رازها و ارتباطات و.‌‌.. شامل می شود. به طور مثال ممکن است مطالعه یک کتاب به کودک جهت پیدا کردن مهارت "نه گفتن" کمک کند.

اهداف و ارزش های قصه گویی

قصه گویی در حقیقت به منزله فعالیتی بوده که از انسان ها برای ساخت انسان کمک می گیرد. شنیدن داستان موجب شکل گیری بهتر شخصیت افراد شده و نوعی روش، جهت افزایش درک رفتارهای شناسی و عملی محسوب می گردد.

قصه گویی به دلیل نمایش بازخورد های شخصی، جهان پیرامون و شخصیت های متفاوت تعامل شخص با سایرین را نیز بهبود می دهد.

به طور کلی گفته شده که قصه ها به منزله چهار چوبی جهت خود پدید آیی و بالا بردن درک از خویش و بهبود روابط بین افراد می شود. نوشتن داستان به ویژه اگر شخص زندگی خود را روایت کند موجب انسجام بهتر تخیلات، افکار و اتفاقات شده که در نهایت ارتقا خودآگاهی شخص را به دنبال دارد.

ارزش های بنیادین کمک گرفتن از استعاره ها، قصه گویی به گفته بارکر در روان درمانی شامل موارد زیر است:

  • به نمایش درآوردن نکات و مسائل مهم زندگی
  • کمک به اشخاص جهت شناختن بهتر خویش
  • مطرح کردن راه حل هایی برای رفع مسائل و مشکلات خود
  • دادن ایده و تفکرات جدید و بدیع و افزایش انگیزه برای تغییر
  • مدیریت نمودن روابط و روش های درمانی
  • تثبیت راهنمایی ها
  • کم کردن مقاومت برای پذیرفتن تغییرات
  • دادن چهار چوب و سازمان دادن مشکلات و مسائل شخصی
  • بازسازی نمودن خویشتن (Ego)
  • الگو سازی شیوه ای از طریق برقراری ارتباط با دیگران
  • یادآوری توانایی ها و استعداد های فرد
  • کاهش حساسیت نسبت به ترس های شخصی

اغلب با شنیدن اصطلاح قصه گویی، آن را جز ارتباط های جدی به حساب نمی آورند و به آن به منزله یک سرگرمی نگاه می کنند. در صورتی که روایت قصه ها به افراد کمک می کند تا بیاموزند در این جهان چگونه باشند و دید خود را نسبت به واقعیت ها عوض کنند. در حقیقت می توان قصه ها را به عنوان باورهای افراد درباره خویشتن، محسوب کرد.

موضوع قصه های کودکان اغلب درباره انسان ها، حیوانات، موجودات غیر واقعی و اشیا همچون گل، ماشین و... است. این موضوعات در قصه کودکان از شخصیت، تفکر، باور، احساس و رفتار برخوردارند. زمانی که یک داستان برای کودک بیان می شود، او سعی می کند که با شخصیت ها و حوادث قصه، همانند سازی کند و این همانند سازی باعث فرافکنی در زندگی شخصی او می شود.

روان درمانگران با روایت قصه و داستان به حل مسائل و مشکلات افراد کمک می کنند. در کتاب "انسان و سمبل هایش" کارل یونگ اشاره می کند که انسان ها اگرچه تفاوت های زیادی در فرهنگ و مذهب دارند اما اشتراک بسیاری در ضمیر خودآگاه خود دارند. ایشان اعتقاد دارند که افراد، سمبل های یکسان یا مشابهی را به کار می برند که نشان دهنده هر دو جنبه والا و مست حیات روانی انسان است.

از مشهور ترین روان شناسانی که روش قصه درمانی برای حل مشکلات کودکان استفاده می کرد، می توان برونو بتلهایم، درمانگر کودکان روان پریش را نام برد. ایشان معتقد بودند یکی از سختی های آموزش کودکان، کمک به آنان جهت به دست آوردن درک مفهوم زندگی و رسیدن به بلوغ روانی است.

 ایشان در کتاب برجسته اش "کاربردهای افسونگری" می نویسد: علاوه بر نقش مهم و برجسته سرپرستان کودکان، میراث فرهنگی که به شکل قصه روایت می شود، باعث معنادار شدن زندگی آن ها می شود.

وی اعتقاد دارد زمانی که کودکان را با ادبیات آشنا کنیم، داستان و قصه ها برای آن ها جذابیت بیشتری پیدا می کند. ایشان همچنین می نویسند: در قصه گویی فقط ترویج اخلاقیات مطرح نبوده بلکه قهرمان قصه برای کودکان از جذابیت خاصی برخوردار است و آنان در تمام مبارزات، خود را در نقش قهرمان داستان تصور می کنند. به دلیل این هم ذات پنداری، کودکان فکر می کنند که قهرمان قصه از اتفاقات مختلف دچار زحمت شده و سرانجام پیروزی کسب می کند.

از این داستان های نمادین می توان شنل قرمزی را نام برد. در این قصه شنل قرمزی برای سر زدن به مادر بزرگ پیر خود به کلبه ای در آن سوی جنگل می رود. او بسیار مهربان است ولی نصیحت های مادر را به سرعت فراموش می کند و به دلیل اعتماد بی جا به گرگ، جزئیات منزل مادر بزرگ را به گرگ می گوید، گرگ نیز اول مادر بزرگ شنل قرمزی و سپس خود او را طعمه کرده و می خورد.

 چنان چه دوستان شنل قرمزی، به موقع نمی رسیدند باید شاهد پایان غم انگیزی برای این قصه باشیم. در آخر شنل قرمزی می آموزد اگرچه دوستی مسئله بسیار با ارزش و خوبی است ولی اعتماد به هر شخصی که از راه رسیده، کار بسیار اشتباهی است. قصه شنل قرمزی ممکن است در ظاهر بسیار پیش افتاده باشد ولی روایت آن برای مخاطبان این مفهوم را می رساند که هر کس شایستگی دوستی را نداشته و اعتماد به غریبه ها ممکن است تاوان سنگینی به دنبال داشته باشد.

قصه و داستان با داشتن پیام های روان شناختی مهم به کودکان کمک می کند که بیشتر با مفاهیم ضمیر ناخودآگاه آشنا شوند و بر مشکلات روان شناختی رشد پیروز شوند.

کودکان 2 ساله تمایل زیادی به شنیدن قصه همراه با تحرک دارند. داستانی که برای کودکان نوپا انتخاب می شود نباید طولانی و یا پیچیده باشد و اغلب در داستان های مناسب آن ها به کارهای روزمره همچون تهیه کردن غذا و یا پخت آن اشاره می شود.

با رشد کودک و افزایش سن او می توان داستان هایی را انتخاب کرد که حوادث و شخصیت های بیشتری دارند. به عنوان مثال اغلب کودکان 3 ساله دوست دارند داستانی را بشوند که درباره کودکی خود و یا دیگر اعضا خانواده باشد.

بهتر است تا سن 7 سالگی، قصه ها به شکل آهنگین و ریتمیک برای کودکان گفته شود به طوری که کلمات مهم و کلیدی مدام تکرار گردند. برای این کودکان، اغراق در بیان و روایت داستان با حرکات بدن بسیار مهم است به دلیل اینکه باعث پرورش تخیل آن ها شده و رابطه بهتری را بین قصه گو و کودک نیز به وجود می آورد.

رودلف اشتانیر، سازنده مدارس والدورف، بیان می کند که کودکان پیش دبستانی به حرکات بیانی با دست، تغییر در حالت، احساس با چهره و شنیدن صداهای زمینه و جلوه های صوتی علاقه بسیاری دارند. برای ملموس کردن شخصیت ها و اتفاقات داستان ها می توان از این عناصر کمک گرفت. بهتر است که در این روایت یک داستان از این عناصر مشابه هم استفاده گردد و تا کودکان نیز آنها را بیاموزند و در ذهن آنها ثبت شود‌.

تطابق یابی یکی از عناصر مهم در روایت قصه به شمار رفته و به آن نیروی نفوذ و تاثیر می دهد. زمانی که کودکان قصه ای را می شنوند به شکل مداوم بین آنچه که در حال شنیدن آن هستند با خاطرات خود پیوند برقرار می کنند و در ذهن خود اقدام به پردازش تجربیات شخصی و اتفاقات داستان کرده تا رابطه ای بین آنها بیابند.

 به طور مثال اگر یک کودک عبارت "سگی بزرگ و خشمگین" را بشنود به تطابق یابی در اتفاقات گذشته خود می پردازد تا مفهوم این عبارت را درک کند. بنابراین شنیدن این عبارت برای هر کودک تصویر متفاوتی را یادآوری می کند.

 فرآیند تطابق یابی در ضمیر ناخودآگاه فرد اتفاق می افتد، به عنوان مثال زمانی که اتفاق مشابهی که برای کودکان به وجود می آید خاطره مشابه که در گذشته اتفاق افتاده را به خاطر می آورند و دوست دارند که آن را برای بقیه بیان کنند.

قصه گویی و قصه درمانی در چند سال گذشته جهت درک رفتار انسان در بخش های مختلف روان شناختی افزایش یافته است، به عنوان مثال رشد هویت به عنوان شاخصی از ساخت داستان زندگی است و آسیب شناسی نیز نمونه ای از قصه های زندگی به شمار رفته که در مسیر درست قرار ندارند و روان درمانی نیز به عنوان تمرینی جهت بهبود و بازسازی داستان زندگی محسوب می گردد.

قصه درمانی با فرضیه های بسامد رنیسم با فرانو گرایی تطابق دارد که در بسامد رنیسم این اعتقاد وجود داشته که هیچ گونه حقیقت مطلقی وجود نداشته و روایت داستان و قصه به منزله فضای آزادی جهت عمل کردن تلقی می شوند.

در روان شناسی رویکردهای داستانی بر چند محور تمرکز دارند:

  • کمک گرفتن از روایت داستان و قصه به عنوان یک روش درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی کاربرد دارد.
  • از قصه و داستان برای تشخیص استفاده می شود.
  • آموزش و رشد استعداد های کودکان با کمک روایت قصه های مختلف نیز صورت می گیرد.

به همین دلیل تعداد زیادی از محققان برای ارزیابی بالینی از داستان و قصه گویی کمک می گیرند. همچنین مشخص شده که می توان با بسط داستان ها می توان افکار انسان ها را تغییر داد‌.

روایت داستان یکی از محورهای روان شناختی پایه بوده و افراد با قصه ها به سازماندهی تجربیات خود می پردازند و به این شکل به اتفاقات مفهوم می دهند و به پیش بینی موقعیت های مختلف می پردازند. به همین دلیل قصه های شخصی به عنوان قسمتی از داستان مشترک زندگی انسان ها در کمک بافت فرهنگی به شمار می رود.

قصه درمانی

در چند سال اخیر قصه درمانی به عنوان روشی در متد بازی درمانی کودکان، عنوان شده است. ? با کمک این روش روان شناسان سعی می کنند که توجه شنوندگان را به این قضیه معطوف کنند که فقط این مشکل در آن ها وجود نداشته و افراد بسیاری نیز همچون آنان درگیر این مشکلات هستند.

این طرز تفکر، موجب آرامش خیال کودکان شده و به آنان برای موفقیت و غلبه بر مشکلات کمک شایانی می کند. روایت داستان و قصه به کودکان آموزش می دهد که مشکلات جزئی از زندگی هستند و همواره باید با آن ها به مبارزه پرداخت و در صورتی که فرد با مشکلات به شکل ثابت و محکم بجنگد بر تمام آن ها فائق شده و پیروزی از آن او خواهد شد.

  • قصه درمانی همچنین موجب انتقال بسیاری از مفاهیم آموزشی در حوزه های مختلف فرهنگ، اخلاق، بهداشت و یا سایر علوم می گردد بدون اینکه به شکل مستقیم باورهای کودک را هدف قرار دهد و یا مقاومت ذهنی و لجبازی او را در پی داشته باشد.
  • از دیگر اثرات قصه درمانی می توان به ساخت الگوهای مثبت و تاثیر گذار جهت زندگی سالم تر اشاره کرد. اکثر کودکان و نوجوانان در طی زمان، برای خود الگوهای مختلفی بر می گزینند و آن ها را در رویای های خویش نیز سهیم می کنند. بنابراین اگر الگوهای با ارزش بیشتر و مفهومی تر انتخاب شود موجب رشد کودک همراه قهرمان قصه شده و همچنین تجربیاتی را بدون آزمون و خطا و از دست دادن بها نیز به دست می آورند.

زمان که یک قصه روایت می شود، در واقع موضوعی شکل گرفته و اشخاص و اشیا داستان، متناسب با تفکر، هیجان و رفتارهای خاصی بروز می کنند و قصه ای مشابه با تجربیات زندگی افراد شنیده می شود. در حقیقت قصه و داستان بر 4 قلمرو از وجود انسان اثر می گذارند:

  • قلمرو شناختی: این قلمرو قابلیت قصه را در منتقل کردن دانش و بهبود فرآیند حل مسئله مشخص می کند.
  • قلمرو عاطفی: روایت قصه، پالایش بخش عاطفی-هیجانی و ایجاد امید را به دنبال دارد‌.
  • قلمرو بین فردی: شنیدن قصه ها موجب ساخت پیوستگی و ایجاد رابطه انسانی-اجتماعی اشخاص به همدیگر می شود.
  • قلمرو شخصی: قصه گویی بصیرت و بینش را در فرد افزایش می دهد زیرا زمانی که شخص، خودش و مشکلات مرتبط با زندگی اش را در داستان دیگران ببیند، درک او از خود و مسائلش بیشتر می شود.

استفاده از روش قصه گویی در مشاوره با کودکان، باعث کمک به آنان شده تا با احساسات، افکار و رفتارهایی مبارزه کنند که قادر به صحبت مستقیم راجع به آن با کسی حتی مشاور نیستند.

روایت قصه و قصه گویی قدمتی به اندازه تاریخ بشر داشته به نحوی که انسان ها از همان ابتدا زندگی و مسائل مرتبط با آن را در قالب قصه ها روایت می گردند و قصه ها موجب شکل گیری زندگی بشر و تغییر و تحول آن شده اند.

 قصه در واقع بازتابی از شخصیت افراد و تجربیات آن ها در زندگی است. زندگی شامل نظم بخشی و سازماندهی کردن تجربه های آن بوده و زمانی که از جهان، آگاهی کافی به دست نیاید، کمک گرفتن از تجربه ها لازم است و به این شکل، تجربیات و اتفاقات زندگی افراد به قصه ای متفاوت تبدیل می شود.

روایت قصه زندگی افراد باعث کشف توالی و ارتباط های معنی شده و به شنوندگان کمک می کند که نسبت به وضعیت خود، بینش عمیق تری کسب می کنند.

در حقیقت قصه ها به منزله سازه های تخیلی فرهنگی از جهت فردی و اجتماعی بوده که مفهوم و نکات بسیاری را در بر می گیرند.

اشخاص بزرگی همچون جروم برونر، لکس وتیز و جکسوان، قصه گویی را به عنوان روش طبیعی جهت ساخت جهان به شمار می آورند.

در این نوع بینش از قصه برای آموزش درس هاس اخلاقی جهت سازماندهی یادگیری ها استفاده می شود و در صورتی که در قصه ها اعمال و پیامدهای آن نیز ذکر شود، رشد اخلاقی نیز رخ خواهد داد.

 از این جهت اهمیت روایت قصه در رشد اخلاقی افراد و جامعه در بین تعداد زیادی از افراد صاحب نظر بحث شده و در کتاب های دینی همچون انجیل و قرآن کریم برای آموزش روش درست زندگی و یافتن حقایق نیز از داستان های مردم در زمان ها و شرایط مختلف استفاده شده است. به همین دلیل قصه گویی و شنیدن قصه ها یکی از شیوه های متداول جهت منتقل کردن تجربیات و سرگرمی مطرح است.

قصه گویی موجب پرورش تخیل کودکان شده و دنیای پیرامون را بهتر به آن ها می شناساند. در حقیقت قصه و داستان به منزله پلی بین کودکان و جهان اطرافتان مطرح هست. اتفاقاتی که در یک داستان رخ می دهد نظم خاصی دارد که مشکل کودک در این توالی قابلیت بروز پیدا می کند و از شدت غم آن کاسته شده که در کنار سایر متدهای روان شناسی همچون رویکردهای تخیلی، شناختی، رفتاری، آنان را برای مواجه با کمبود ترس و استرس ها آماده کرده و به شکل غیر مستقیم به آن ها نیرو و امید ارمغان می دهد و موجب تغییر و تحول آنان می شود.

حل مشکلات کودکان از طریق قصه گویی

از مشهورترین آزمون های فرافکن کودکان می توان "اندر یافت موضوع کودکان" نام برد که کودک زمانی که یک تعداد تصاویر مشخص را می بیند داستانی متناسب با آن ها می گوید و شخص متخصص نیز با تعریف این قصه مشکلات عاطفی و روانی کودکان را متوجه شده و متناسب با آن روش درمانی ارائه می دهد. این مسئله رابطه عمیق قصه گویی و مشکلات روانی، شخصیتی و عاطفی کودکان را اثبات می کنند.

می توان برای کودکانی که با ترس مواجه هستند از روش قصه درمانی استفاده کرد. چنان چه داستان برای کودک تعریف شود و یا خود کودک به داستان پردازی بپردازد، در رفع این ترس ها کمک فراوانی می شود.

 به عنوان مثال بیان داستان ها درباره یک شخصیت که ترس از تاریکی نداشته و توانسته بر مشکلاتش پیروز شود موجب شده که کودک علاوه بر لذت بردن از همانند سازی ذهنی با شخصیت قصه نیز همانند سازی نماید و به این شکل غیر مستقیم مشکل ترس کودک رفع خواهد شد.

از مزیت های دیگر روان شناختی روایت قصه برای کودکان می توان رفع نیازهای عاطفی کودک، بهبود تعاملات اجتماعی، پرورش احساس زیبا شناسی و نوع دوستی، منتقل کردن ارزش های اخلاقی، انسانی و در آخر اصلاح اخلاق و رفتار و رشد تخیل کودکان را نام برد.

روایت 3 قصه کودکانه با خاصیت درمانی

1- قصه نی نی و سنجاب کوچولو

چند روز قبل، یک نی نی به خانواده سنجاب ها اضافه شد و سنجاب کوچولو بالاخره از تنهایی در آمد. نی نی سنجاب، خیلی نمکی و کوچولو بود و سنجاب کوچولو این برادر تازه وارد را خیلی دوست داشت و از دیدنش سیر نمی شد. همش سعی می کرد که نی نی را بغل کنه و برای بازی بیرون ببره که مامان سنجاب نمی زاشت و یادآوری می کرد که به سنجاب کوچولو که داداشت هنوز خیلی کوچولو و ریزه میزه است، برای اینکه بتونی باهاش بازی کنی باید بزاری که بزرگ بشود. 

 سنجاب کوچولو قصه خیلی دوست داشت که مامانش باهاش بازی کند اما نی نی کوچولو که همش بغل مامان بود اجازه بازی به مامان سنجاب نمی داد. سنجاب کوچولو هم به اتاق خودش رفت تا با اسباب بازی هایش سرگرم بشه اما خیلی زود از تنهایی بازی کردن خسته شد.

وقتی بابا سنجاب از سر کار برگشت، سنجاب کوچولو خیلی خوشحال شد و به سرعت به بغل بابا رفت. اما خستگی زیاد بابا به سنجاب اجازه نمی داد که با سنجاب کوچولو بازی کند. اما بابا سنجابه زمانی که نشست شروع به بغل کردن و بوسیدن با نی نی سنجاب کرد.

سنجاب کوچولو که این رفتار را دید خیلی احساس ناراحتی کرد، به سمت اتاقش دوید تا روی رخت خوابش برود. مامان سنجاب بعد مدتی که گذشت او را برای خوردن غذا صدا زد اما سنجاب کوچولو که ناراحت بود جوابی نداد. بابا سنجاب هم گفت: سنجاب جان، بدو بیا که فندق پلو غذای مورد علاقه ات را مامان درست کرده اما باز صدایی از سنجاب کوچولو بلند نشد.

 مامان و بابا سنجاب کوچولو رفتند به اتاق سنجاب کوچولو و ناراحتی اونو دیدند. بابا و مامان مدام سنجاب کوچولو را صدا زدند که عزیزکم، سنجابکم، اما سنجاب کوچولو نه حرکتی کرد و نه جواب داد.

سنجاب کوچولو که غصه دار بود کم کم چشم هایش پر از اشک شد و گفت: شما نی نی کوچولو که آمده دیگه منو دوست ندارید. مامان و بابا که این حرف را شنیدند به فکر فرو رفتند و بعد همزمان دست های سنجاب کوچولو را گرفته و بعد او را تاب دادند. این حرکت بابا و مامان، لبخند به لب سنجاب کوچولو آورد. مامان و بابا که لبخند رو لبش دیدند بیشتر او را تاب دادند که صدای بلند خنده های سنجاب را شنیدند.

نی نی سنجاب که تنها مونده بود شروع به گریه کرد اما بابا و مامان به بازی با سنجاب کوچولو ادامه دادند. سنجاب کوچولو برادر ریزه میزه اش را خیلی دوست داشت، گفت چرا صدای گریه نی نی را گوش نمی کنید؟ برویم که نی نی را آرام کنیم. حالا سه تایی مامان و بابا و سنجاب کوچولو با لب خندان رفتند که با نی نی سنجاب بازی کنند.

2- قصه سنگ کوچولو

یک سنگ کوچیک در یکی از روزها وسط خیابان رها شده بود، هر کسی به اون می رسید به سنگ ضربه ای می زد و اون را به سمت دیگری پرتاب می کرد. این حرکت ها ناراحتی و درد به سنگ کوچولو وارد می کرد و کم کم از بدنش تکه های زیادی جدا می شد و خودش از یک قسمت به قسمت دیگر می رفت.

سنگ کوچولو دوست داشت که دیگر سر راه مردم نباشه تا بقیه به او لگد نزنند‌. بعد از چند روز مردی سوار بر یک وانت پر از هندوانه از راه رسید. با بلندگویی که همراهش بود داد می زد که " مردم بیاین که هندوانه های سرخ و شیرینی آوردم، هندوانه به شرط چاقو حراج شد".

خیلی از مردم هم برای خرید آمدند. فقط یکی از هندوانه ها برای مرد باقی ماند. مرد برای شکستن هندوانه به اطرافش نگاه کرد که سنگ کوچولو را دید و آن را داخل وانت کنار هندوانه گذاشت تا هندوانه نیوفتد.

مرد سوار وانت شد و به خارج شهر کنار رودخانه رفت تا هندونه بخوره. بعد که هندونه از وانت پایین اورد، سنگ کوچولو را به سمت رودخانه پرتاب کرد. بعد از خوردن هندوانه، مرد سوار ماشینش شد و به سمت خونه اش حرکت کرد اما سنگ کوچولو که از شلوغی و لگد زدن مردم راحت شده بود بسیار خوشحال و خدا را بسیار شکر می کرد.

 سنگ کوچولو روزها و فصل های زیادی را کف رودخانه سپری کرد. جریان آب گاهگاهی باعث حرکت و غلتیدن او روی سنگ های دیگر می شد که ناهمواری های بدنش نیز با این حرکات از دست رفتند و تبدیل به سنگ صاف و صیقلی شد.

یک روز چند دانش آموز با معلم خود برای اینکه بفهمند چرا سنگ های کف رودخانه صاف و صیقلی هستند به کنار رودخانه آمدند. یکی از این دانش آموزان با دیدن سنگ کوچولو قصه ما، آن را بلند کرد و به همراه خودش به خانه برد.

پسرک سنگ کوچولو را رنگ آمیزی کرد و صورت و مو و لباس برایش نقاشی کرد تا به شکل آدمک بامزه درآمد. مادر پسرک با دیدن شکل جدید سنگ کوچولو، ربان قرمزی به آن بست و آدمک بامزه را به دیوار اتاق پسرک آویزان کرد.

 دیگر سنگ کوچولو قصه ما داخل کوچه و زیر لگد دیگران نبود و به دیوار اتاق آویزان شده بود. پسرک هم از دیدن شکل جدید سنگ کوچولو بسیار خوشحال بود و هر روز به تماشای او می نشست.

3- قصه آموزنده کوتاه مهربانی کردن

روزی روزگاری در یک مزرعه یک انبار پر از کاه وجود داشت که حیوانات این مزرعه برای استراحت ساعاتی در آن می ماندند. در بین این حیوانات، سگی وجود داشت که همه به او سگ مهربان می گفتند، اون با همه مهربان و دوست بود.

در یک روز در فصل بهار، یک بچه گربه که به تازگی به حیوانات مزرعه وارد شده بود کنار سگ مهربان قرار گرفت و از او پرسید: سلام، اسم من پیشی کوچولو، یک سوال دارم چرا همه به تو علاقه دارند؟ چکار کردی که محبوب همه شدی؟

سگ مهربان گفت: "به نظر خودت دلیل آن چی میتونه باشه؟" پیشی کوچولو کمی فکر کرد و جواب داد: "نمی دونم، من فکر کنم شاید دلیل آن ترس هست که باهات همه دوستی می کنن، اما من خیلی کوچیکم و کسی ازم نمی ترسه"

سگ مهربان با خوش اخلاقی گفت: "نه پیشی کوچولو اگر من اخلاق بدی داشتم که نمی تونستم با اون ها دوستی کنم. اگر هم بداخلاق بودم، تو هم می ترسیدی که با من صحبت کنی درسته؟"

پیشی کوچولو بعد کمی فکر گفت "اره راست می گویی، مهربانی تو باعث شد که بیام پیشت". سگ مهربان بعد از تکیه دادن به علف های پشت سرش و کشیدن نفسی عمیق گفت: پس سعی کن با همه رفتاری مهربان داشته باشی، این جوری زمانی که تو هم نیاز به کمک داشته باشی، بقیه با مهربانی به کمکت می آیند. پیشی کوچولو بعد از فهمیدن دلیل تعداد زیاد دوستان سگ مهربان خیلی خوشحال بود و به خود قول داد که مثل سگ مهربان با همه حیوانات مزرعه دوست باشد.

متخصصان روان درمانگر این داستان ها را به عنوان روشی موثر در کارهای بالینی به کار می برند.

 در یک تحقیقی به بررسی تاثیر قصه درمانی در علائم افسردگی در کودکان مبتلا به این مشکل پرداخته شد. در این پژوهش 5 نفر از کودکان افسرده که در پایه چهارم و پنجم ابتدایی مشغول تحصیل بودند مشارکت کردند. در این روش جهت ارزیابی، از پیش آزمون به پس آزمون بدون گروه کنترل استفاده شد و پرسش نامه علائم این اختلال نیز تهیه شد.

قصه درمانی برای این کودکان، دو بار در هفته به مدت 24 جلسه انجام گرفت و زمانی که به مقایسه نتایج پرداخته شد، مشاهده گردید که علائم افسردگی بعد از اجرای برنامه قصه درمانی کاهش یافت.

همچنین مشخص شد که قصه درمانی بر بهبود مشکلاتی همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی تاثیر بسیاری داشت.

 اغلب کارشناسان و افراد صاحب نظر اعتقاد دارند که این آموزش ها و روایت داستان بر نبوغ افراد در بزرگسالی نیز موثر خواهد بود، به همین علت حتی گوش کردن برنامه های علمی نیز بر ذهن کودک اثر داشته و به شکل رمز گذاری از طریق الگوهایی در قسمت حافظه کودک حفظ می شود.

 این اتفاقات در سطح ناخودآگاه کودک اتفاق می افتد و اگر چه ممکن است مفاهیم جملات و کلمات برای کودک قابل فهم نبوده ولی با شنیدن آن ها در مغز ثبت می شوند.

طبق مطالعات صورت گرفته مشخص شده در صورتی که در بزرگسالی این افراد، موضوعات شبیه به آنچه که در کودکی شنیده اند، ببینند، بهتر آن را می آموزند و حتی ممکن است این گروه افراد جز نوابغ زمان خود نیز قرار گیرند.

این محققان به خانواده ها پیشنهاد می کنند امکانی برای کودکان خود فراهم کنند تا هر روز گفته های علمی را بشنوند زیرا تا سن قبل از 7 سالگی بیشترین یادگیری در مغز آنان رخ می دهد. سن 4سالگی اوج یادگیری کودکان است.

تعداد زیادی از روان شناسان اعتقاد دارند که قصه گویی در تکامل مغز نوزادان تاثیر زیادی داشته و آن را به دوره دوم جنینی شخص ارتباط می دهند.

قصه گویی برای افرادی که با کودک نیز در ارتباط هستند نیز شگفت آور بوده و با کمک آن می توان به شکل گیری شخصیت، تکامل رفتاری و کسب اعتماد به نفس کودکان کمک کرد.

فواید قصه گویی می تواند والدین را به این سمت سوق دهد که از این روش برای رشد شخصیت و آرامش درونی کودک کمک بگیرند.

از جمله ویژگی های یک داستان خوب از دیدگاه روان شناختی می توان به متناسب بودن ظرفیت روانی، احساسات، علاقه مندی، فضای ذهنی، فرهنگی و شرایط سنی کودکان اشاره کرد. بهتر است داستانی برای کودکان انتخاب شود که علاوه بر سادگی و کوتاه بودن و جذابیت، پایان غیر قابل انتظاری نیز داشته باشد و هم چنین با روایت موضوعی مناسب تاثیر مثبتی بر جای بگذارد.

پژوهشگران این حوزه معتقدند که شخصیت ها و چهره قهرمانان داستان بر هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه کودکان تاثیر زیادی داشته و آن ها را به سمت فضای قصه سوق می دهد. در صورتیکه والدین قصه گویی برای کودکان، همراه با نوازش انجام دهند نتایج بهتری به دست آمده و آرامش کودکان نیز افزایش می یابد.

قصه‌ها الکوهای طبیعی از فکر کردن هستند که پیش از آغاز تحصیل از راه افسانه‌ها قصه‌های کودکانه و تاریخچه‌ خانوادگی فرا گرفته می‌شوند. به گونه‌ای که برخی پژوهشگران ادعا کنند دانش امروزی ما از قصه‌ها می‌آیند. این روش یکی از بهترین شیوه‌ها در مشاوره با کودکان است به طوری که آنها می‌توانند با احساسات و افکار و رفتارهای تقابل کنند که هنوز نمی‌توانند با مشاور به طور مستقیم درباره آنها صحبت کنند. این روش را به همراه بازی درمانی توصیه می‌نمایند تا به عنوان بستر مناسب به بیان و راهنمایی و اصلاح تجربه‌ها کمک کند. کودکان دارای نیازهای ویژه به دلیل محدودیت‌هایی که در کارکردهای شناختی هیجانی انگیزشی و رفتاری دارند. نمی‌توانند به طور به طور موثر از آموزش‌ها با روش‌های درمانی مستقیم بهره گیرند. از این رو بکارگیری فنون غیرمستقیم مانند قصه‌گویی و قصه‌درمانی می‌توانند به گونه‌ای اثربخش و شفابخش کاستی‌های آنها را بهبود و ترمیم نماید. قصه‌گویی برای چه کودکانی مناسب است؟

  • کودکانی که عزت نفس پایین دارند.
  • کودکانی که کم‌رو خجالتی هستند.
  • کودکانی که خشم خود را نمی‌توانند کنترل کنند.
  • کودکانی که دچار ترس و اضطراب هستند.
  • کمک به هویت‌یابی
  • کودکان بیش‌فعال برای جلوگیری از رفتارهای تکانشی.

نقش قصه گویی در سلامت روان کودک

قصه کودکانه رایگان و داستان کودک ، همواره در رشد زبان کودک و کمال ذهنی و فرهنگی کودک موثر است و به نوعی زندگی اجتماعی و فرهنگی ، رفتار ، تفکر ، احساس ، اخلاق و اعتقادات را بیانگر است . انسان ها در قصه گویی معمولا نیازها و خواسته هایشان را با زبان ساده و قابل فهم در قصه بیان می کنند .

متخصصان روانشناسی ضمن اینکه بر نقش قصه گویی در سلامت روان کودک تاکید می کنند ، قصه گفتن را برای تکامل مغز لازم می دانند . با گفتن قصه و افسانه به کودکان علاوه بر شناسایی صدای والدین ، صحبت کردن برای کودک راحت تر می شود و زبان کودک برای بیان کلمات صحیح بهتر می شود . صحبت کردن با زبان کودک ، دلیلی برای تاخیر در تکامل گفتار نیست اما بهتر است که از لغات بزرگسالان با صدای بچه گانه استفاد کرد .

کودکانی که اختلالهای رفتاری دارند در بیشتر مواقع مورد سرزنش و تنبیه قرار گرفته اند . گاهی بیش از حد شیطنت و رعایت نکردن حقوق دیگران یا بالا بودن هیجانات در کودک با برخورد نادرست والدینهمراه بوده که این عاملی برای افسردگی کودک خواهد بود . بسیاری از ناتوانی های این کودکان از رفتارهای آن ها ناشی می شود و قصه درمانی که از فنون بازی درمانی است ، راهی برای درمان افسردگی و درمان اضطراب کودک است .

تاثیر قصه ها و افسانه ها در کودکان 

کودکان از طریق داستانها با حقایق و تجربه های زندگی آشنا می شوند . تاثیرپذیری از شخصیتهای قصه ، کمک به کشف معنای منحصر به فرد بودن و توانایی برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات را در کودک افزایش می دهد و راهی مناسب برای درمان افسردگی و اضطراب کودک است چرا که بسیاری از قصه ها شادی آور هستند .

وقتی کودکی قصه ای را می شنود ، ممکن است یک چهره ی به ظاهر نفرت انگیز ، به دوست داشتنی ترین چهره تبدیل شود و اعتقاد به قصه به او جرئت می دهد در نخستین برخورد با یک کودک ناشناس خود را کنار نکشد .

قصه گویی و خواندن داستان کودکانه ، مهارت کلامی کودک را افزایش می دهد و در رشد زبان کودک تاثیر گذار است .

همزمان که کودک کلمات و عبارات جدید یاد می گیرد با پیچیدگی های زبان نیز آشنا می شود . قصه گویی به کودک کمک می کند که طبق یک الگوی منظم نحوه تلفظ کلمات و عبارات را بیاموزد و مهارتهای شنیداری خود را افزایش دهد و به موجب آن حافظه کودک نیز تقویت می شود و به آرامش و ایفای نقش کودک کمک خواهد شد .

بسیاری از کودکان عادت دارند کارها را از روی عادت یاد بگیرند و فهم درستی از آن ندارند . قصه گویی بصورت فعالیتی منظم می تواند ، باعث شود کودک از آن چیزی که می شنود ، درک درستی داشته باشد و از آن در مهارت ایفای نقش استفاده کند .

از طریق قصه گویی بسیاری از ارزشهای اخلاقی مثل : شجاعت ، نوع دوستی ، امیدواری و … در کودک تقویت می شود .

نقش قصه گویی در سلامت روان کودک 1?

قصه گقتن پدر برای کودکان

بهترین شیوه برای گفتن قصه به کودک چگونه است ؟

بهترین و موثرترین شیوه ی قصه گویی به کودک اینگونه است که بعد از گفتن هر قصه یا هنگام قصه گویی به کودک فرصت دهیم فکر کند و درباره آن حرف بزند و نظرخودش را بیان کند . این روش از نظر عاطفی و عقلی برای کودک بسیار مفید است .

قصه ها باید :
سرگرم کننده باشد و توانایی ذهنی را در کودک افزایش دهد .

باید نیازهای درونی کودک را جدی بگیرد و اعتماد به نفس کودک را افزایش دهد و مهارت ایفای نقش را در او تقویت کند .

همچنین باید گنجینه لغات کودک و حس استقلال طلبی و خلاقیت در کودک  را افزایش دهد و تخیل کودک را فعال کند و موجب تقویت قدرت شود و کودک اعتماد به خود و آینده پیدا کند .

مشاوره تلفنی در مورد نقش قصه گویی در سلامت روان کودک


نقش قصه گویی در شکوفایی خلاقیت کودکان

به رغم وجود گنجینه های داستان کودکانه و افسانه های زیبا و آموزنده در ادبیات شفاهی و مکتوب کودکان ، امروزه دیگر کمتر مادری وقت خود را به مسایل آموزشی کودکان در این قالب اختصاص می دهد، وبا واگذاری این آموزش به مدرسه و تلویزیون، کودکان را از پرورش تخیل وانتقال ادبیات کودکانه محروم می کنند. کارشناسان مسائل اجتماعی بر این باورند که قصه گویی و قصه خوانی نقش به سزایی در رشد و شکوفایی خلاقیت درکودکان دارد. ادبیات کودکان شامل قصه ، شعر، نمایش، افسانه و داستان است.تلاشی هنرمندانه برای هدایت کودک ، رشد زبان و شیوه ای در خور فهم او که در وسعت تخیل و قوت تصور او موثر است.کمک به پرورش قدرت بیان ، عواطف و افکار ، تقویت قوه ابداع ، ابتکار ، تخیل و ایجاد علاقه به مطالعه و جستجوگری از نکات مثبت و مهم قصه گویی برای کودکان است.داستان و قصه در رشد شخصیت کودک نقش داشته و از طریق قصه ها و داستانهای خوب کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی چون پایداری ، شجاعت ، نوع دوستی ، امیدواری ، آزادگی ، جوانمردی ، طرفداری از حق و استقامت در مقابل زور پی می برد که هسته بسیاری از قصه ها و داستانها را تشکیل می دهند.
پرورش حس زیبایی شناسی در کودک ، توجه دادن کودک به دنیای اطرافش ، پرورش عادات مفید، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت کودک هدف اصلی قصه خوب برای بچه هاست.سفیر سوئد در بخشی از برنامه ادبیات کودکان ایران – اروپا با اشاره به تعدادی از نویسندگان می گوید:?هرکودک نابغه است و هر نابغه ای کودک، کودکان کارهایی می کنند که از عهده بسیاری از آدم بزرگها خارج است و ورود به دنیای کودکان ورود به دنیای بزرگی است که باید کودک شد تا در آن داخل شویم.?کودکان از تولد تا 6 سالگی دوران مهمی را میگذرانند که سریع ترین زمان یادگیری و شکل گیری الگوها و احساسهای اساسی نسبت به خود و دیگران است .نقش پدر ومادر کمک به کشف این دنیا و در نتیجه رشد کلامی با صحبت کردن، پاسخ گویی به سوالات، خواندن کتاب و گسترش زبان و مهارت کلامی او است .بهیه وحیدی کارشناس گفتار درمانی معتقداست تدارک دیدن فضایی که کودکان چند بار درهفته با کودکان هم گروه سنی همبازی و هم صحبت باشند و فراهم کردن کتاب قصه و قصه خواندن برای کودکان ، تهیه نوار قصه و گوش دادن با هم به آن و بازی با فرزند خردسال نقش حیاتی در رشد کلامی و رشد شخصیتی و روانی او دارد.قصه های عامیانه و افسانه به دنیای کودکان تعلق دارد ، افسانه ها مفهومی اسطوره ای از دنیا دارند و عمق طبیعت و نیاز انسان را در بدست آوردن عدالت بازگو می کنند. کارشناسان ادبیات کودک می گویند:? افسانه هافرهنگ و آداب اصیل و میراث باارزشی گذشته کشورند و امروزه نه تنها جایگاه قصه های عامیانه و کهن سرزمین را در ذهن کودکان ایجاد نکرده ایم بلکه خود آن را فراموش کرده ایم و بازتابی از آن را در روند رشد و تربیت ذهنی وهنری نسل آینده نمی بینیم.?یکی از اساسی ترین دروس که کودک باید به طور کامل بیاموزد تا رشد طبیعی داشته باشد استقلال است ، افسانه ها و سنت ها از دیدگاه روانشناسی تعلیم و تربیت و جامعه شناسی این مکان را میدهند تا کودک از بحران و مشکلات بگذرد، مستقل باشد آزادی واقعی فردی داشته باشد و وسیله ای برای کودکان است تا با مشکل بحرانهای خانوادگی آشنا شود.روابط بحرانی بین پدر ومادر ، پسر و دختر ، دختر ومادر و فرزندان کوچکتر با بزرگتر را درک کند و از آن بگذرد تا بتواند روابط کهنه و عمیق خانوادگی را رها کرده وراه اصلی خود را دبرای آزاد شدن یا پرورش شخصیت و فردیت خود پیدا کند. افسانه های پریان منبع الهام افراد بوده اند کودکانی که در بزرگسالی دانشمند یانویسنده شده اند مثل هانس کریسیتن اندرسن نویسنده دانمارکی.عناصر ادبی که هانس کریستین اندرسن در افسانه های عامیانه بکار می برد بسیار شبیه افسانه های سنتی است البته او از تجربیات زندگی شخصی اش نیز الهام گرفته است جوجه اردک زشت ، لباس جدید پادشاه وتامبلینا از آثار محبوب اوست.لیلا کریمی، مادرمهدی 3 ساله ،می گوید: ?هر شب قصه های زیادی برای مهدی می گویم. کدو قلقله زن را خیلی دوست دارد. نوار بزبز قندی را بارها گوش داده و خاله سوسکه را حفظ است. خواندن این قصه ها باعث شده دامنه واژگان او بیشتر از هم سن وسال هایش شود خیلی زود رنگها را یاد گرفت .خواندن شعر و قصه به مهدی آرامش میدهد و تحلیلش نسبت به مسایل خیلی بهتراز کودکان دیگر است ،همه وسایل اتاقش شخصیت دارند، وقتی درحال ماشین بازی ماشینهایش را قطار می کند ومن صدایش می کنم، ماشینها را نشان میدهدو می گوید: ?ملت منتظرند!?
خانم کریمی بیشتر مسایل تربیتی را از طریق شخصیت قصه ها به مهدی آموزش میدهد،میگوید:? 3 بچه گربه شخصیت های قصه ما هستند و یک رضا کوچولو، بعضی وقتها در مسایل روز ماجرای کتابها را شبیه سازی می کنم و خیلی وقتها مهدی میگوید: مرا همانطور بغل کن که در قصه گفتی مادر رضا بغلش می کند.?خانم کریمی می افزاید:? آقا رضا را بیشتر برای آموزش مسایل تربیتی خلق کردم و او بیشتر به آن قسمتی علاقه دارد که بی اجازه ی مادر به کوچه می رود وگم میشود.?افسانه ها علاوه بر جنبه اخلاقی درک زیبایی و نوعی مفهوم فلسفی خاص را شامل میشوند که ریشه در واقعیت دارد و متاسفانه درخانه ومدرسه به آن اهمیت داده نمی شود.مادران تنها کسانی هستند که به ویژه درماه های اول زندگی کودک، میتوانند این نگرش را با ارتباط عاطفی و قصه خوا نی بر قرار کنند، استعداد خلاقیت و دیگر ویژگی های شخصیتی را در کودکان پایه پذیری کنند و زمینه شناخت و آگاهی برای روبرو شدن با واقعیت های زندگی را در آنها فراهم سازند.در این دوران صفاتی در او شکل می گیرد که در تمام عمر او دوام دارد.زبان به کودک قوت قلب میدهد و وجود و حضورش را تثبیت می کند .فریده خلعتبری مدیر انتشارات شباویز و نویسنده کودکان می گوید: ?از کودکی جزییات زیادی درخاطر دارم، رزوهایی که دور هم می نشستیم و مادر برایمان کتاب می خواند ومن همیشه فکر می کردم خودم باید خواندن را شروع کنم.?این نویسنده می افزاید:? فکر می کنم وجود پدربزرگ ها و مادر بزرگها در خانواده لازم است .حفظ آداب و رسوم گذشتگان از طریق انتقال تجربیات گذشتگان درخانه امکان پذیر است، امروزه این ارتباط های قشنگ کم شده و ما می خواهیم خودمان همه چیز را تجربه کنیم.?خلعتبری که کتابهای خانه اجاره ای ، توپ قرمز و غول تاریکی را برای کودکان منتشر کرده می گوید:
?الان بیشتر فعالیت نشرم را بر کتاب کودک متمرکز کرده ام تا به این طریق آنچه شایسته است در اختیار کودک قرار بگیرد.?ایشان از اولین تجربه رفتن به تئاتر با مادر اینگونه یاد می کند :?یادم است که آن زمانها که تئاتر می رفتند در خانه ی ما مادر بزرگم ومادرم کارها را که تمام می کردند می رفتند تئاتر من خیلی دوست داشتم با آنها بروم ولی همیشه می گفتند بایدبزرگتر شوی که درک کنی ،قدرش را بدانی. و بلاخره یک روز مرا بردند، هنوز آن نمایشنامه را که آقای محتشم در آن بازی می کرد به خاطر دارم، احساس می کردم دیگر بزرگ شده ام، حالا دیگر قدر هنر را می فهمم و درک می کنم. شاید همین باعث شد که به فرهنگ و هنر علاقمند شومو از 8 سالگی کتاب بخوانم .?فروغ شایگان کارشناس ادبیات مرکز آفرینش های ادبی – هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تاکید بر مزیت های قصه گویی مادران می گوید: ?قصه گفتن مادر و پدر علاوه بر اینکه بر رشد ذهنی کودک موثر است برای او ایجاد امنیت روانی می کنند چرا که کودک در می یابد که پدر ومادر بدون ذغدغه وقتی را صرف او می کنند.والدین می توانند از دوران کودکی او بگویند از سالهای اول نوزادی و اتفاقات را به شکل داستانهای هر چند کوتاه برای آنها بازگو کنند.این داستانها باید با روایت سوم شخص باشد . با گفتن این قصه ها که در واقع تجربیات سالهای اول زندگی کودک است احساس امنیت، لذت و و اکنش های عاطفی ،شدت می گیرد و کودک احساس شخصیت می کند.
شایگان این تاثیرات را خود در زندگی تجربه کرده می گوید:? افراد سالمندفامیل می توانند ماجراهای بچگی ، شیطنتها و اتفاقات گذشته را بازپرداخت داستانی کنند و به شیوه سوم شخص بیان کنند.?وی می افزاید:? شنیدن قصه های سنتی به رشد ذهنی و روانی کودکان کمک زیادی می کندو تنها در فرایندقصه گویی توسط والدین این احساس آرامش و ارضای عاطفی که پیش نیاز فعالیت های خلاق است شکل می گیرد. ?


تاثیر قصه صوتی کودکانه بر زندگی و آینده کودک

از چه زمانی می توانیم برای کودکمان قصه صوتی کودکانه بگوییم؟

شاید با خودتان بگویید که از چه زمانی می توانید برای کودکتان قصه بگویید. از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد، صد البته نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما متوجه کنه مفاهیم قصه شود، در این زمان همین ارتباط مهم است. کودک زمانی که بزرگ تر می شود و یکی دوسالی از زندگی اش می گذرد، توجه بیشتری به قصه نشان می دهد، با این حال علاقه ای به یک جا ماندن و گوش سپردن فراوان ندارد؛ چرا که کنجکاوی در جهان اطرافش و کشف آن، ذهنش را مشغول کرده است. پس نه او می نشیند که شما یک ساعت برایش قصه تعریف کنید و نه شما این کار را بکنید که نتیجه ای جز فراری دادن او از دنیای قصه گویی و مطالعه ندارد. پس به قصه های کوتاه یا حتی خیلی کوتاه روی بیاورید. پس از چهارسالگی می توانید به او این اجازه را بدهید که از میان کتاب ها دست به انتخاب بزند و کتاب مورد علاقه اش را بخرد.